۳۱ فروردین ۱۳۸۸

طراحي توطئه اي جديد

محسن عباسلو،كانون آوا

بنا به اخبار و گزارشهاي مؤثق رسيده، سركرده گان فرقه خرابكار مجاهدين خلق كه عزم دولت عراق را در اخراج اعضاي فرقه و تخليه نمودن اردوگاه كار اجباري اشرف جدي تلقي نموده و از آنجا كه به خوبي ميدانند هيچ كدام از كشورهاي غربي نيز حاضر به پذيرش آنها نيستند، سياست پراكنده شدن در اطراف ايران را اتخاذ نموده اند.

از آنجا كه فرقه مجاهدين خلق در طول ساليان حيات ننگينش هيچگاه استقلال عمل نداشته و هميشه وابسته و مزدور كشورهاي ديگر بوده است، اين بار نيز اين تصميم رهبر و فرمانده هان ارشد فرقه با هماهنگي و حمايت سرويسهاي امنيتي آمريكا، انگلستان و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس و همچنين كشور اردن و مصرگرفته شده يا بهتر است بگوييم كه به فرقه از سوي اين سرويسهاي امنيتي ديكته شده است.

در طول ساليان حضور مزدورانه فرقه خرابكار و ضد ايراني مجاهدين خلق در عراق، يكسري خانه هاي تيمي به دستور شخص مسعود رجوي سركرده خائن فرقه، در كشورهاي عربستان،اردن،تركيه،امارات متحده عربي،كويت و پاكستان تأسيس شده بود كه وظيفه اصلي اعضاي مستقر در اين خانه هاي تيمي جذب نيرو و انتقال آنان به عراق بود.

اما در اين روزها كه مسئولين فرقه مجاهدين دريافته اند بايد خاك عراق را ترك نمايند، آنان تصميم گرفته اند كه كادرهاي مورد اعتماد فرقه را به اين خانه هاي تيمي واقع در كشورهاي همجوار ايران منتقل نمايند. اين كار زير نظارت سروسهاي امنيتي اين كشورها وهمچنين با هماهنگي و پشتيباني سرويسهاي امنيتي آمريكا و انگلستان صورت ميپذيرد.

بنابراين مسئولين فرقه تصميم گرفته اند كه كادرهاي مورد اعتمادشان را به اين خانه هاي تيمي واقع در كشورهاي كويت، امارات متحده عربي، عربستان سعودي، پاكستان و تركيه منتقل نمايند. به اين كشورهاي همسايه بايد نام دو كشور غير همجوار ايران يعني اردن و مصر را نيز اضافه نمود.( انگيزه اصلي كشورهاي عربي در همكاري با فرقه مجاهدين خلق، تضادهاي رو به افزايش و تفابل منافع اين دولتها با دولت ايران ميباشد.)

محورهاي اصلي مأمورريتهاي محوله به افراد مستقر در اين خانه هاي تيمي و نيز افرادي كه قرار است از اردوگاه كار اجباري اشرف به اين خانه هاي تيمي منتقل شوند از اين قرار ميباشد:

1: نفوذ به خاك ايران و جمع آوري و كسب اطلاعات از مراكزمهم نظامي و غير نظامي ايران و انتقال آن به سرويسهاي امنيتي آمريكائي، انگليسي و همچنين كشور محل استقرار.

2: تلاش براي انجام عملياتهاي خرابكارنه در ايران.

3: نفوذ در اجتماعات ايرانيان مقيم اين كشورها و تحت نظر گرفتن و شناسائي آنان.

4: جمع آوري پول و كمك مالي براي فرقه.

5: تبليغ عقايد متحجرانه و ضد انساني فرقه مجاهدين خلق در ميان ايرانيان.

6: گسترش و توسعه فعاليتهاي مافيايي فرقه كه شامل دزدي هاي كلان از اشخاص حقيقي و حقوقي، ترور شخصيتها و گسترش دامنه و حجم ترانزيت و فروش مواد مخدر و قاچاق اسلحه توسط كادرهاي فرقه ميباشد .( كادرهاي فرقه مجاهدين خلق تبحر و تجربه بالائي در فعاليتهاي مافيائي دارند بطوري كه اگر جلوي اين تحركات جديد فرقه گرفته نشود در آينده نزديك مافياي مجاهدين خلق در خاور ميانه تيدبل به مافيائي بزرگ و غير قابل كنترل خواهد شد.)

فرقه مجاهدين خلق در راستاي رسيدن به اين اهداف شومش علاوه بر سرويسهاي امنيتي كشورهاي ياد شده با سازمانهاي تروريستي وباندهاي مافيائي منطقه نيز ارتباطات تنگاتنگي برقرار نموده كه در اين ميان ميتوان از سازمانهاي تروريستي پژاك، طالبان افغاني و پاكستاني، ،جندالله، پ. ك. ك، القا عده و همچنين قاچاقچيان بزرگ مواد مخدر افغاني و پاكستاني نام برد.

در همين راستا طي روزها و هفته هاي گذشته دهها تن از كادرهاي مورد اعتماد فرقه از پادگان مريم واقع در اور سورواز فرانسه و همچنين از ديگر كشورهاي اروپائي به اين خانه هاي تيمي منتقل شده اند. اين افراد مأموريت دارند كه مقدمات انتقال كادرهاي مورد اعتماد فرقه از اردوگاه كار اجباري اشرف به اين خانه هاي تيمي را فراهم نمايند.

به ايرانيان عزيز مستقر در كشورهاي ياد شده متذكر ميشوم بيشتر مراقب بوده كه توسط فرقه مجاهدين خلق مورد سوء استفاده قرار نگرفته و فريب اين فرقه جنايتكار را نخورند.

كشورهاي عربي منطقه نيز بدانند كه همكاري با فرقه خرابكار مجاهدين خلق نتيجه سودمند و منفعتي براي آنان به دنبال ندارد كه هيچ، بلكه از شر و نكبت حضور اعضاي فرقه در امان نمانده و تاوان سنگيني بايد پرداخت نمايند كه كمترين آن به خطر انداختن امنيت ملي كشور خودشان توسط اعضاي اين فرقه بوده و شهروندان اين كشورها نيز اولين قربانيان آن خواهند بود.

اخبار و گزارشات تكميلي در اين زمينه را در اسرع وقت به اطلاع افكار عمومي خواهم رساند.

پست الكترونيك جهت دريافت نظرات، پيشنهادات و انتقادات مخاطبين و خواننده گان محترم مطلب: mohsen.abbaslou@iran-aawa.com

محسن عباسلو،كانون آوا

19.04.2009


۱۴ فروردین ۱۳۸۸

فقط سركرده گان فرقه مجاهدين از فاجعه آفريني استقبال ميكنند


محسن عباسلو،كانون آوا،

02.04.2009

روزهاي حضور شوم همراه با نفرت،جنايت و ستم فرقه مجاهدين خلق در عراق به پايان راه خويش نزديك ميشود. در طول ساليان حضور ننگين اين فرقه در خاك عراق، مجاهدين خلق جنايات بيشماري را عليه مردم بيگناه عراق و ايران مرتكب شده اند به گونه اي كه هم اكنون حضور مجاهدين خلق در عراق به مثابه كابوسي سهمگين بر آرامش و امنيت مردم عراق سايه افكنده و دردسر زيادي را براي مردم و دولت عراق بوجود آورده است.

باتوجه به اظهارات اخير مقامات عراقي ميتوان اميد داشت كه بساط ننگين اين فرقه بزودي از خاك عراق جمع خواهد شد و مقامات عراقي مصصم ميباشند كه به حضور غير قانوني اين فرقه خرابكار در خاك عراق پايان دهند ، امري كه خواسته اكثريت مردم عراق ، ايران و فعالين حقوق بشر ميباشد.

مقام مسئول عراقي كه اين مسئوليت را برعهده گرفته آقاي موفق الربيعي مشاور امنيت ملي عراق ميباشد. آقاي الربيعي فردي جسور، قاطع و شجاع در راه مبارزه با تروريستها ميباشد و دقيقاٌ به دليل همين ويژگيهاي قابل تحسين ايشان ميباشد كه دستگاه تبليغاتي فرقه مجاهدين خلق ايشان را آماج حملات ناجوانمردانه قرار داده است. يقيناٌ اين امر تأثيري بر اراده راسخ دولت عراق مبني بر پايان بخشيدن به حضور نامشروع فرقه مجاهدين خلق در خاك عراق نخواهد گذاشت . دولتمردان عراقي منافع ملي خويش را به خوبي شناخته و متوجه زيانهاي وارده بر منافع و امنيت عراق كه ناشي از حضور مجاهدين خلق در اين كشور است ميباشند.

انتظار ميرود كه اين قاطعيت دولت مردمي عراق تا رسيدن به نتيجه مطلوب ادامه يافته و شاهد آزادي افراد اسير در اين فرقه و محاكمه عاملين اصلي جنايات صورت گرفته توسط مجاهدين خلق باشيم.

شارلاتان بازي و غوغاسالاري فرقه مجاهدين نبايد در روند برچيدن بساط اين فرقه خرابكار و ضدانساني تأثيري منفي بگذارد. از آنجا كه به كرات مقامات عراقي بر رعايت اصول انساني و موازين حقوق بشر در برخورد با اعضاي فرقه تأكيد كرده اند، لذا جاي هيچگونه نگراني وجود ندارد.

لازم به ذكر است دولت عراق اعلام داشته كه روند برچيدن اردوگاه كار اجباري اشرف را زير نظر مقامات صليب سرخ انجام خواهد داد و در صورت همكاري فرقه با دولت عراق از توسل به زور خودداري خواهد ورزيد.

با توجه به اين شرايط در صورت بروز هر گونه مشكل، مسئوليت آن تمام و كمال متوجه فرمانده هان فرقه ميباشد. روند برچيدن اردوگاه كار اجباري اشرف امري در جهت اعاده حاكميت عراق بر كشور خويش بوده و مسلماٌ افراد گرفتار تشكيلات شيطاني فرقه مجاهدين خلق نيز در اين راستا ذينفع خواهند بود و در اينراه صدمه اي به هيچ كس وارد نخواهد شد.

در اين روند تنها به منافع شوم و اهداف ضد انساني سركرده گان فرقه لطمه وارد ميشود.

مسعود رجوي رهبر ديو صفت مجاهدين خلق، دهها سال در اردوگاه كار اجباري اشرف دولتي در درون دولت تشكيل داده و قوانين ديكتاتوري اش را در اينجا به مرحله اجرا در آورده است. اولين صدمه ديده گان اين تشكيلات شيطاني خود اعضاي گرفتار فرقه بوده اند و بديهي است كه در صورت برچيده شدن بساط فرقه در اردوگاه كار اجباري اشرف، اولين نفرات ذينفع خود اعضاي فرقه ميباشند. اعضائي كه اكثراٌ با روش و شيوه حاكميت رجوي بر اردوگاه مخالف بوده، از ظلم و ستم رجوي به ستوه آمده و دنبال راه نجاتي ميگردند.

پرواضح است كه تعطيلي اردوگاه كار اجباري اشرف در تضاد كامل با خواسته ها و اهداف غيرانساني رجوي و عمالش بوده و با بسته شدن اردوگاه، تسلط رجوي بر روي نيروها برداشته شده و اين افراد فرصتي برا انديشيدن آزادانه خواهند يافت، امري كه رجوي از آن بيم فراوان داشته و وي بر اين امر واقف بوده كه برداشته شدن حصار تشكيلاتي از روي اعضاي فرقه منجر به فروپاشيده شدن تشكيلات ضد بشري مجاهدين خلق خواهد شد.

مسئولين فرقه كه عزم دولت عراق را در پايان بخشيدن به حضور فرقه در عراق و برچيدن اردوگاه كار اجباري اشرف جدي ميبينند، شارلاتان بازي و غوغاسالاري براه انداخته اند كه با برچيده شدن اردوگاه اشرف يك فاجعه انساني براه خواهد افتاد. همگي به خوبي ميدانند كه هيچ كس قصد براه انداختن چنين فاجعه اي را ندارد جز خود سركرده گان فرقه.

اين سركرده گان فرقه ميباشند كه براي رسيدن به مطامع شومشان دست به هر عمل غير انساني زده و از فاجعه آفريني استقبال ميكنند. لذا مسئوليت بروز هر گونه حادثه ناخوشايندي در روند برچيده شدن اردوگاه كار اجباري اشرف و انتقال اعضاي فرقه به اردوگاه نقره السلمان واقع در بيابانهاي عراق و نزديكي مرز سوريه و اردن، متوجه سركرده گان فرقه بوده و آنان بايد جوابگو باشند.

مطابق تمامي قوانين بين المللي، اعمال حاكميت يك دولت بر تمامي سرزمين تحت حاكميتش حق برسميت شناخته شده يك دولت بوده و كشور عراق نيز از اين امر مستثني نميباشد.

خوب بود قبل از اينكه دولت عراق تصميم بگيرد اعضاي فرقه را به بيابان هاي دورافتاده و اردوگاه نقره السلمان بفرستد، خود مسئولين فرقه عاقلانه عمل كرده و خاك عراق را ترك مينمودند. به هر حال تعطيلي اردوگاه كار اجباري اشرف امري مسلم و غير قابل تغيير بوده و انتقال اعضاي فرقه به مكاني ديگر كه به نظر ميرسد اردوگاه نقره السلمان ميباشد، امري قابل قبول بوده و ميتوان از آن استقبال نمود. مسلماٌ اين امر گام بزرگي در جهت اخراج اعضاي فرقه خرابكار مجاهدين خلق از عراق بشمار آمده و نتايج سودمندي براي همگان بخصوص ناراضيان دروني فرقه به بار خواهد آورد.

لذا به دولت عراق توصيه ميشود كه به هيچ وجه تحت تأثير شارلاتان بازي فرقه خرابكار مجاهدين خلق قرار نگرفته و به وظيفه خويش در امر مبارزه با تروريسم و بنيادگرائي عمل نموده و به حضور نامشروع فرقه در عراق پايان دهد. دولتمردان عراقي مطمئن باشند كه اكثريت اعضاي فرقه از تشكيلات رجوي ناخشنود بوده و با دولت عراق همكاري خواهند نمود.

پست الكترونيك جهت دريافت نظرات،پيشنهادات و انتقادات مخاطبين و خواننده گان محترم مطلب: mohsen.abbaslou@iran-aawa.com

محسن عباسلو،كانون آوا،

۲۶ اسفند ۱۳۸۷

ديدار نماينده كانون آوا با نماينده پارلمان و سخنگوي قضائي حزب سبزهاي اتريش

کانون آوا

14.03.2009

روز جمعه 13.03.2009 آقاي محسن عباسلو به نمايند گي از كانون آوا با آقاي آلبرت اشتاين هوزر نماينده پارلمان و سخنگوي قضائي حزب سبزهاي اتريش ديدار و گفتگو نمود.

در اين ديدار نماينده كانون آوا ضمن ارائه گزارشي از فعاليتهاي گسترده حقوق بشري و انساندوستانه كانون آوا در سطح اروپا بويژه كشورهاي آلمان، فرانسه اتريش و همچنين عراق، توضيحاتي را مورد اوضاع داخلي و جو حاكم بر ايران ارائه نمود.

در ادامه اين ديدار آقاي محسن عباسلو ضمن ارائه توضيحاتي از آخرين وضعيت فرقه ارتجاعي و خرابكار مجاهدين خلق ايران به بررسي موارد گسترده نقض حقوق بشر و سلب آزادي هاي اوليه اسراي فرقه در اردوگاه كار اجباري اشرف واقع در عراق و پادگان مريم در اورسورواز فرانسه پرداخت.


نمونه هائي از موارد گسترده نقض حقوق بشر در فرقه مجاهدين خلق كه بر روي آنها تأكيد شد از اين قرار ميباشد:

1.عدم اختيار اعضاء فرقه در تعيين سرنوشت خويش.

2. ممنوعيت ازداواج و حق تشكيل خانواده در فرقه.

3. جداكردن اجباري اعضاي خانواده از يكديگر.

4.عدم دسترسي آزاد اسراي فرقه به رسانه هاي آزاد.

5.اعمال فشارهاي شديد رواني و شكنجه فيزيكي اسراي فرقه توسط مسئولين آن.

6.نقض گسترده حقوق زنان در اردوگاه كار اجباري اشرف در عراق و پادگان مريم در فرانسه.

7.اعمال تبعيضات جنسي.

8.تفتيش عقايد اسراي فرقه در نشست هاي عمليات جاري و غسل هفتگي.

9. اعمال تبعيض نژادي و مذهبي در فرقه.

10.جلوگيري و ايجاد مانع در راه افرادي كه قصد جدائي از فرقه را دارند.

11. تهديد اعضاي جدا شده و .... .

آقاي محسن عباسلو نماينده كانون آوا، در ادامه با ياد آوري حدود 40 سال سابقه انجام فعاليتهاي تروريستي توسط فرقه مجاهدين خلق ايران ضمن محكوم نمودن اقدام اتحاديه اروپا در خارج كردن نام اين فرقه از ليست تروريستي، اين اقدام را اقدامي سياسي جهت باجگيري از رژيم ايران و غير قابل قبول دانست و به آقاي آلبرت اشتاين هوزر نماينده پارلمان اتريش، ياد آور شد كه اين فرقه در نزد افكار عمومي مردم ايران جايگاه مثبتي نداشته و اكثريت مردم ايران از آن به نيكي ياد نكرده و از اين فرقه به شدت روي گردان ميباشند.


نماينده كانون آوا همچنين ضمن هشدار نسبت به تهديداتي كه از جانب فرقه مجاهدين خلق متوجه امنيت اروپا ميشود ،خواستار تلاش و همكاري دولتمردان اتريش جهت آزادي اسراي فرقه مجاهين و رسيده گي به در خواست اعضاي جدا شده اي از فرقه كه از كشورهاي اروپائي درخواست پناهنده گي كرده اند شد.

آقاي آلبرت اشتاين هويزر نيز در اين ديدار ضمن استقبال از فعاليت هاي حقوق بشري كانون آوا، خواستار ادامه همكاري كانون آوا با حزب سبزهاي اتريش شد.

نماينده پارلمان و سخنگوي قضائي حزب سبزهاي اتريش در ادامه اين ديدار همچنين بر ادامه تلاشها جهت رسيده گي به وضعيت حقوق بشر در ايران و نيز فرقه مجاهدين خلق تأكيد نمود.

كانون آوا

سقوط اسارتگاه اشرف نتیجه سی سال جنایت وخیانت فرقه رجوی

سقوط اسارتگاه اشرف نتیجه سی سال جنایت وخیانت فرقه رجوی

چرا سرکردگان فرقه تروریستی رجوی از جمع شدن اسارتگاه مخوف وبدنام اشرف اینچنین به هراس وسراسیمگی افتاده اند؟

بر گرفته از وبلاگ
http://www.banafsheh707.blogfa.com/post-82.aspx

به قلم :الف مینو سپهر

جمع شدن اسارتگاه اشرف ریزش و فروپاشی کامل فرقه مذهبی_تروریستی رجوی
برتمامی اعضای خانواده قربانیان خشونت وتروریسم این فرقه جنایتکارتهنیت باد

پیش نوشت .........
قبل از سقوط صدام ازباب فرقه تروریستی رجوی سرکرده این فرقه اسارتگاه ذهنی اشرف را ظرف ایدئولوژیک این فرقه می خواند _ از سال 2003 بدین سو با تحولات عراق این ظرف ایدئولوژیک تبدیل به آبکش شد و نزدیک به هزار نفر از افراد هشیار وباهوش این فرقه توانستند از این اسارتگاه گریخته وخود را بدنیای آزاد برسانند.

سرکرده خائن وفراری فرقه که همانند همیشه درتوهم وتخیلات بسر می برد هرگز گمان نمی کرد دراثر این تحول صدها اسیر بتوانند باشجاعت از دام عنکبوتی این فرقه بگریزند.

فرارچند صد نفر ازاین اسیران و بازگشت بدون مشکل آنها زیرنظرصلیب سرخ به ایران ا باعث شد تا تمامی شگردهای تبلیغی و نقشه های فریب کارانه این فرقه نقش برآب گردد_ ودر تداوم همین فروپاشی ده ها تن از این رها شده گان توانستند خودرا به کشورهای اروپایی برسانند که این خود باعث خشم وجنون عصبیت فراوان وبیش از حد سرکرده فراری این فرقه گردید _

فرقه رجوی که از این سیل بنیان کن به خشم آمده بود درابتدا سعی کرد تعدادی از این جداشدگان را برای عبرت بقیه از میان بردارد و بنا برمدارکی که دراختیار دستگاه ضد تروریستی دولت فرانسه قرار دارد پلیس در جستجوی مخفی گاه این فرقه در اور توانست نام و نقشه کشتن 21 نفر ازجداشدگان رابدست آورد که درلیست ترور این فرقه قرارداشتند

حرکت بجای پلیس امنیتی فرانسه درروز 17 ژوئن 2003 مبنی بر جستجوی خانه های تیمی این فرقه درآن کشور باعث شد تمامی نقشه های تروریستی این فرقه درمورد قتل مخالفان و هم چنین نقشه حمله به سفارت خانه های ایران نقش برآب گردد_ وجود هفت ملیون دلار و صدهزاریورو پول سیاه در محل زندگی مریم قجر دستگاه های امنیتی فرانسه را با این حقیقت کاملا آشنا نمود که سرکردگان این فرقه که بعد از اعدام اربابشان صدام جایی درعراق برای خود نمی دیدند تصمیم داشتند اسارتگاه اشرف رابا همه محتویاتش به اور منتقل نمایند.

درواقع تیزهوشی و عمل به موقع دولت فرانسه تمامی نقشه های تروریستی آینده این فرقه را سوزاند و از آن پس طرفداران ومواجب بگیران این فرقه درتمامی خاک اروپا زیر نظرقرار گرفتند _ پرونده هفده ژوئن هنوز در جریان است و سرکردگان این فرقه علیرغم همه هزینه هایی که از جیب دولت اسرائیل دراین راه می نمایند قادر به انحراف این پرونده خلافکاری نشده اند _ بگونه ایکه پلیس امنیتی ودستگاه قضایی فرانسه اعلام کرد این پرونده درحال رسیدگی است وتاکنون 24 نفر دررابطه با این پرونده تحت تعقیب قرارگرفته اند.*

همانگونه که از پیش مشخص بود دولت وارتش عراق از تاریخ 1/1/2009 مسئولیت اسارتگاه اشرف رابدست گرفتند و آقای موفق الربیعی مشاور امنیتی دولت عراق ومسئول تعطیل نمودن این اسارتگاه قول داد برپایه مصوبه های دولت عراق این اسارتگاه بجا مانده از عصرصدام معدوم را دراولین فرصت ممکن جمع نماید.

چرا سرگردگان فرقه رجوی از جمع شدن اسارتگاه اشرف به هراس افتاده اند؟

برای کسانی که از نزدیک با دجال گریهای این فرقه متعفن ومزدوروخائن آشنا هستند این مسئله کاملا روشن است که وجود سه هزار اسیر ذهنی _ فیزیکی این فرقه درعراق فاقد هرگونه ارزش می باشد زیرا وجود این تروریستهای نادم _ اسیر_ بازنشسته_ بیمار و علاف که متوسط سن آنها بالای چهل وپنج سال می باشد تنها بدرد کارهای اجباری فیزیکی می خورند واز جهات دیگر کارایی ندارند.

از سویی دیگر رژیم ایران اعلام نموده است که بجز 54 نفراز سرکردگان وشکنجه گران وبازجویان وفرماند های عملیات تروریستی بقیه از عفودولتی برخوردار گردیده ومی توانند داوطلبانه به کشور خویش بازگردند .

درمورد آن 54 نفرنیز رژیم ایران پا رافراترنهاده و رسما اعلام نموده که خواهان تحت پیگرد قرارگرفتن این افراد بوسیله دستگاه قضایی عراق بوده ورای دادگاه های عراقی را درمورد این افراد می پذیرد

دولت عراق نیز رسما اعلام نموده که این اسیران را به اجبار به ایران نخواهد فرستاد و تلاش می کند مکان سومی را برای انتقال این اسیران مدنظرقراردهد.

گرچه چنین موضع گیریهای سریح وروشن وباپشتوانه دست دستگاه تبلیغی فرقه رجوی را کاملا بسته است ولیکن باز سرکردگان این فرقه اصرار بی نتیجه ای را دنبال می نمایند تا شاید بتوانند چندصباحی هم که شده جمع شدن این اسارتگاه را بعقب بیاندازند

بنابراین واقعیات طبعا برای این فرقه نباید جای هیچگونه نگرانی بابت آینده این اسیران باشد ولی علیرغم این تامین امنیت جانی برای این تروریست های تاریخ مصرف گذشته ونادم سرکرده این فرقه با تهدیدات توخالی خط همچنان دراسارت نگاه داشتن این چندهزار انسان درمانده وهستی باخته را دنبال می کند_ برای پی بردن به چرایی این پافشاری باید این حقیقت را بشکافیم که دربیست وسه سال دراین اردوگاه تروریستی برسراین افراد چه گذشته و آنها حامل چه خاطرات وخطراتی هستند که سرکردگان فرقه از آزادی این اسیران وافشای آن این چنین بهراس افتاده اند؟.

پشت دیوارهای بلند اسارتگاه اشرف چه گذشته است؟

بنا برآنچه تاکنون از پشت دیوارهای بلند این اسارتگاه به بیرون درزنموده است

سرکردگان این فرقه دردرجه اول از آزادی زنان اسیر دراین قلعه بدنام می ترسند چراکه این زنان طی این مدت بازیچه دست سرکرده فرقه قرار داشته و از آنها سو استفاده جنسی حیثیتی _ شخصیتی _ احساسی _ فیزیکی شده است _ تعداد قابل توجهی از این زنان درزمان ورود به این اسارتگاه دخترکان جوانی بیش نبوده اند که دراین مدت مورد تعرض جنسی سرکردگان فرقه قرار گرفته اند _ بسیاری از این زنان به بیماریهای جنسی مبتلا هستند _ تعدادی از این زنان توسط شخص جنایتکاری بنام نفیسه بادامچی ( آیشمن فرقه رجوی) مورد عمل جراحی رحم قرارگرفته وعقیم شده اند_ برخی از این زنان درزمان حیات صدام معدوم بعنوان هدیه دراختیار افسران ارشد حزب بعث قرارداده شده اندوتعدادی ازاین زنان دچار معلولیت جسمی ونقص عضو می باشندو.....

در درجه بعدی با تخته شدن بساط شیادی این فرقه بی شک تعداد بیشتری از این اسیران پس از خروج از این قلعه مخوف وپاگذاشتن دردنیای آزاد به این فرقه پشت نموده و به جمع چند صد اسیرآزاد شده می پیوندند و دست به افشای گسترده تری درمورد روابط جنایتکارانه حاکم برمناسبات تشکیلانی فرقه خواهند زد که این رازهای مگو بی شک راه رابرای تحت پیگردقرارگرفتن سرکردگان این فرقه بیشترخواهد گشود وچنین است که سرکرده این فرقه برای فرار خود وشکنجه گرانش ازچنگ قانون این اسیران را به گروگان گرفته است...

این سگ هار پارس می کند ولی هم زنجیرش بسته است وهم دندان ندارد.

بنابراین تهدید های توخالی این دجالان جنایتکاررا نباید جدی گرفت که همانتد پارس کردن سگ بسته است وگرچه صدایی گوش خراش دارد ولیکن خطرناک نیست و نکته آخر اینکه الزامات شورای وزیران اتحادیه اروپا وقول وقرارهای پنهانی وندامت بار سرکردگان این فرقه به دادگاه های اروپایی دست سرگردگان این فرقه را برای هرگونه اقدامات خشونت با وتروریستی بسته است وبهمین دلایل است زوزه های این گرگ پیر بی دندان را نباید جدی گرفت .

چنین که پیش میرود شمارش معکوس آغاز گردیده و سقوط بی تردید این فرقه خائن تروریستی _ مذهبی بسیار نزدیک است _ امید وار باشیم وبکوشیم تا درکنارتلاش برای آزادی همه اسیران بویژه زنان اقدامات لازم رابرای تحت پیگرد قراردادن سرگردگان این فرقه دردستگاه های قضایی عراق باجدیت دنبال نمائیم ..

به امید هرچه زودتر برچیده شدن بساط شیادی فرقه تروریستی رجوی از عراق وآزادی اسیران دربند....


الف .مینو سپهر...کنکاشگر وتلاشگرحقوق بشر وزنان

۱۸ اسفند ۱۳۸۷

به یاد قربانعلی ترابی

به یاد قربانعلی ترابی، شرافت اولین شرط بقاء یک انسان و یا جمع است

برگرفته شده از : وبلاگ آقای محمد رزاقی

به قلم : محمد رزاقی

DSC00132 - Copy

شرافت اولین شرط بقاء یک انسان و یا جمع است !! اما هم سران و هم جیره خواران ریز و درشت فرقه مافیایی رجوی تهی از این عنصر انسانی هستند ! به همین خاطر حتي شهامت اعتراف به اعمال ضد انسانی واشتباهات خود را ندارند،

ازجمله به جنایات وشکنجه ها در زمستان سال73 که به دستور سران جنایت پیشه فرقه صورت گرفت.!!!

يادآوری آن روزها ی سرد و سخت ودور از انتظار، هیچ خوشایندي ندارد ولی واقعیتی هست تلخ و فراموش ناشدنی، در اواسط اسفند سال 73بیش از یک ماه بود که در سلول انفرادی زندان پادگان اشرف بودم در سلولی که سر سوزنی به ان نور نمی تابید و از جیره غذایی که میدادند متوجه صبح وظهروشب می شدم

که انشاالله در اولین فرصت انها را نوشته وبه اطلاع عموم هموطنان خواهم رساند ولی این نوشته را به یاد قربانعلی ترابی مینویسم به یاد کسی که در زیرشکنجه وبه دستورپدر خوانده این فرقه(رجوی) به قتل رسید،بیش از یک ماه در سلول انفرادی بودم زیرشدیدترین شکنجه های جسمی و روحی شکنجه گران فرقه مافیایی رجوی .البته به پشت گرمی و همکاری ماموران اطلاعاتی ارباب سابق شان صدام سقط شده. تا اینکه نصف شبی صدای بهم خوردن درها سکوت سلول انفرادی راشکست طبق معمول فکر کردم خودم را باید اماده شکنجه بکنم در باز شد و بهرام جنت (مختار) شکنجه گر گفت عقب ،عقب بیا به سمت در مثل دفعات قبل چشم بند را بست وبه دستهایم از پشت دسبند زد و کلی در حیاط و داخل ساختمان چرخاند وبه داخل اطاقی برد و چشم بندم را باز کرد که دیدم بقیه شکنجه گران در اطاقی جمع هستند از جمله .

ـ محمد سید سادات دربندی(کاک عادل)

ـ مجید عالمیان

ـ حسن عزتی (نریمان)

ـ پرویز موسوی سیگاری نیا(فاضل)

جمع کوچکی از شکنجه گران دورام حلقه زدند خودم را برای دریافت رحمت رهبری (شکنجه) اماده میکردم که کاک عادل گفت امشب از اینجا به محل دیگری منتقل میشوی اگر انجا در مورد انفرادی ویا اتفاقهایی که اینجا افتاده (شکنجه و اعدام مصنوعی ) به کسی حرفی بزنی دور زنده ماندن را خط بکش ،دوباره مختار چشم بند را بست ودریک لحظه باران مشت ولگد برهمه جای بدنم از هر طرف زده می شد همراه با فحشهایی که در هیچ چاله میدانی بکار برده نمی شد !

طی مدت گذ شته از بس شکنجه های مختلفی اعمال کرده بودند ان شب برایم شب ارام حساب می شد ، بالاخره سوار ماشین کردند و حدود نیم ساعتی چرخاندند و در یک نقطه توقف کردند و با زدن تک بوق صدای باز شدن در به گوش رسید و خودرو با طی مسافت بسیار کوتاه دوباره متوقف شد وبا کشیدن یقه ام خواستند پیاده شوم باز کلی در یک محوطه به چپ و راست چرخاندن تا وارد ساختمانی شدیم و به داخل اطاقی بردند و دوباره با دست و ددکتور گشتند وعادل دستور داد تا مختار چشم بند را بست و بعد از چند دقیقه مختار یقه ام را گرفت وکشان،کشان به بیرون از اطاق برد و جلو دری متوقف شد وقفل دری را باز کرد وبعد مرا به جلو کشید وگفت اصلا به چپ و راست نگاه نمی کنی ،چشم بندم را باز کرد و با کلیدی در دوم را باز کرد وبا زدن لگدی از پشت به داخل سلول جدید روانه ام کرد سریع در را بست ، در سلول جدید بیش از 20 نفر زندانی از اعضا قدیمی وجدید بودند که چند نفر را از قبل می شناختم.

با ورود من، جمع زندانیهای ان سلول 4×3 به 22 نفر رسید و من رفتم در کنار چند نفری که می شناختم نشستم سیف الله سیگاری تعارف کرد و من که بیش از یک ماه سیگاری دود نکرده بودم با گفتن قربان دستت بلا فاصله سیگاررا گرفتم وبا اتش سیگار محمد حسن سیگار را روشن کردم ،با گذشت چند دقیقه کشیدن سیگار که تمام شد جوان قد بلندی که در گوشه سلول دراز کشیده بود توجه ام را جلب کرد ساکت ولی با چهره افسرده ، داشت ساق ومچ پاهای کبود شده اش را ماساژ می داد ویک نفر دیگری هم کمک اش میکرد با دیدن هم با تکان دادن سر با هم سلام ردوبدل کردیم تا اینکه سیف الله هم پایش را نشان داد وگفت شکنجه گرهای رجوی صد بار بدتر از شکنجه گرهای رژیم هستند من هم به بهانه دست کشیدن به ساق پام پاچه شلوار زندان را که به تن داشتم کمی بالا زدم که چند نفری دور هم نشسته بودیم متوجه کبودی مچ وساق پای راستم شدند که محمد حسن با اشاره خواست که حرفی نزنم گویا در سلول مخبری بود که همه اتفاقات سلول را به شکنجه گران فرقه رجوی گزارش می داد !

ان شب فکر میکردم از اینکه ازسلول انفرادی به این اطاق منتقل شده ام وضع روحی و بهداشتی و غذایی نسبت به انفرادی بهتر خواهد بود ولی نه تنها بهتر نبود بلکه دیدن بدن های کبود وناله افراد بر فشارهای روحی می افزود وبقیه مسائل هم مثل سلول انفرادی بود ( نه آب گرمی ،نه مواد شوینده ای، نه لباسی برای تعویض و……….) تا اینکه شب بعد قبل از تحویل شام به داخل سلول مختار شکنجه گر از قربانعلی ترابی خواست عقب،عقب به سمت در بیاد قربانعلی نیز طبق روش جاری پشت به در ایستاد تا مختار اول چشم بند را بست و بعد هم دستهای قربانعلی را از پشت دستبند زد و ازسلول خارج کرد ودر را بست تقریبآ ربع ساعت بعد مختار شام را اورد وازدریچه ای که روی در اصلی سلول بود شام را داد ورفت شام که به هر نفر 2 تکه بادمجان بود تقسیم شد و سهمیه قربانعلی هم کنار گذاشته شد ولی چه کسی میدانست چه اتفاق شومی خواهد افتاد ؟!

همه شام خوردند وپچ ،پچ و ارام صحبت کردن با هم شروع شد روزی 3 نخ سیگار میدادند که من و نادر وهادی سیگارهایمان را روی هم میگذاشتیم و عوض 3 وعده 9 وعده در روز سیگار میکشیدیم ان شب قبل از خواب دور هم داشتیم اخرین سیگار را میکشیدیم که در باز شد و مختارونریمان قربانعلی را با صورت کبود وتن خونین به داخل سلول اوردند قربانعلی نای ایستادن نداشت وبا یک حالت نیمه جان با حالت چهار دست وپا البته با کمک حمید رضا کشان ،کشان خودش را به سرویس بهداشتی که در گوشه سمت راست سلول قرار داشت رساند چند دقیقه نگذشت صدایی مانند افتادن توجه همه را به سمت سرویس جلب کرد حمید رضا که دم در سرویس نشسته بود زود تر از همه از جاش بلند شد ودر را باز کرد قربانعلی کف سرویس افتاده بود از بقیه کمک خواست تا قربانعلی را به داخل سلول منتقل کنیم چند نفری که نزدیک در بودند قربانعلی را از کف سرویس بلند کردند و وسط اطاق اوردند و هم زمان مرتضئ هودی و یک نفر دیگر به در سلول میکوبیدند که زندانبانان بیایند و کمکی بکنند ولی وقتی مختار امد و دریچه در را باز کرد شروع کرد به فحش دادن و اینکه چرا سروصدا راه انداخته اید!

وقتی موضوع و وضعیت قربانعلی را گفتیم برگشت گفت فلان فلان …………… شده خودش را به موش مردگی زده و دریچه در را بست و رفت !بالای سر قربانعلی حلقه زده بودیم که متوجه شدیم گوش چپ قربانعلی خونی هست وحمیدرضا وقتی قلب او را چک کرد گفت تمام کرده! بله قربانعلی بر اثر شکنجه های وحشیانه شکنجه گران فرقه مافیایی رجوی جان باخت و جسم بی روح اش وسط سلول مانده بود دوباره چند نفری در را کوبیدند دوباره مختار شکنجه گر امد وشروع به فحش دادن کرد!!!! که حمید رضا گفت قربانعلی تمام کرده مختار رفت و با چند شکنجه گر دیگر ( نریمان ـ عادل ـ مجید عالمیان ـ نادر رفیعی ) برگشت در را باز کردند وعادل گفت همه بروند گوشه سمت چپ ما به صورت سر پایی در گوشه سمت چپ سلول ایستادیم انها از پای جسد قربانعلی گرفته و جسد رابیرون از سلول بردند وعادل باز برگشت گفت همه رو به دیوار به ایستید همه در گوشه رو به دیوار بودیم که یکدفعه شکنجه گران رجوی شروع کردند با مشت و لگد زدن وتهدید کردن که حق ندارید ازاین لحظه به بعد حتی در سلول با هم در اینمورد حرف بزنید واینچنین قربانعلی قربانی شد.وسران این فرقه تا به حال به این جنایات و وجود سیاهچالهایش در مناسبات فرقه ای خودشان نه تنها اعتراف نکرده اند بلکه قربانیان خود را هم زیر ضرب میگیرند که چرا اسرار فرقه وماهیت وچهره واقعی سران فرقه را افشا میکنید!

من از همین جا و ازاین طریق سالگرد این عزیز از دست رفته را به خانواه وهمه ازادیخواهان شریف تسلیت میگویم و اعلام میکنم اماده هستم در هر کشوری در هر دادگاهی ویا در هر ارگانی که بر جنایات فرقه مافیایی رجوی رسیدگی میکند برای شهادت دادن شرکت کنم وهمچنین به سران و جیره خوارا ن ریز و درشت فرقه مافیایی پیشنهاد میکنم که ادا واطوار بوزینه وار خود را کنار بگذارند و اگر زره ای شهامت دارند و به گفته های خود پایبند هستند در هر دادگاه ویا جلسه ویا منا ظره که حقیت را نمایان میکند به صورت علنی و باحضور ازاد همه ایرانیان واحزاب و شخصیتهای سیاسی و حقوق بشری شرکت کنیم تا حقیقت مشخص شود .

هموطنان انچه را امروزه من ویا دیگر جدا شده گان از این فرقه افشا میکنیم گوشه ای از جنایات این فرقه مافیایی هست که در حق اعضا خودش اعمال میکرده ومیکند لذا از همه هموطنان ازادیخواه واز همه خانواده های قربانیان این فرقه تقاضا میکنم ما را به هر لحاظ پشتیبانی کنند تا بتوانیم چهره واقعی این گرگهای انسان نما را افشا کنیم و از خانواده ها و هموطنان معذرت میخواهم که یاد اوری نام این عزیزان وبیان این وقایع باعث ناراحتی می شوم ولی چه میتوان کرد؟ لعنت خدا و خاق خدا به وجود اورنده گان این صحنه های دلخراش.

به امید و ارزوی ازادی بقیه اسیران در بند فرقه مافیایی رجوی وبا ارزوی اینکه پدر خوانده و مادر خوانده ( مسعود رجوی و مریم قجر ) ودیگر سران جنایت کار این فرقه به دست عدالت سپرده شوند.

محمد رزاقی قربانی فرقه مافیایی رجوی

۲۹ بهمن ۱۳۸۷

نظر خواهی در باره بحث روز

نظز شما در باره همکاری مجاهدین وسلطنت طلبان چیست ؟
سفر اخیر رضا پهلوی به اروپا و نگرش جدید او نسبت به مسایل ایران و نزدیکی دیدگاههای وی مبنی بر پیشنهاد (راه حل سوم!) نشانه هایی از اعتلاف مریم رجوی و سلطنت طلبان را نشان میدهد نظر شما در این رابطه چیست؟

۲۸ بهمن ۱۳۸۷

مجهول الهویه!


مجهول الهویه!

از تو بجز سرگیجه ای از یاس چیزی در من نمانده و رویای خاموش چشمهای تو چون سایه ای از حزن دیریست در دلم خانه گزیده...تمام بزرگتر ها مرا از اندیشیدن به توهم بازگشتت باز داشته اند ...اما بگذار این آدم بزرگها هرچه دلشان می خواهد بگویند...اگر سهم من از حضور تو تنها اندیشیدن به همین رویای وهم آلود است بگذار بماند. بگذار چراغ دلم را برفروزد و به پلکهای سنگینم رنگ شادی دهد. بگذار سهم من از حضورتو تنها رویایی باشد که با من میزید...راه می رود...شعر میگوید...در دل رویاهام دیگر کدام بزرگتری می تواند مرا از حضور تو نهی کند؟...میگویند که تو آدمی و آدم پری برای پریدن ندارد! چه حرف عجیبی ! بزرگترین دروغ دنیا را چه راحت بر زبان می آورند! مگر می شود آدم نتواند بپرد! با دروغها انس میگیری و سرجایت می نشینی و جم نمی خوری چون آنها می خواهند! بزرگ می شوی .. مذهب میگزینی....درس میخوانی...ممتاز میشوی چون آنها می خواهند....شعر میگویی چون آنها می خواهند...طرح میکشی چون آنها می خواهند... سرکار می روی چون آنها می خواهند...حذف می شوی چون آنها می خواهند...ازدواج میکنی چون آنها می خواهند...بچه می آوری چون آنها می خواهند....بغضت را فرو می خوری چون آنها می خواهند...دردت رامیبلعی چون آنها می خواهند... مثل مترسک می خندی چون آنها می خواهند....

وآنوقت می شود یکی بود یکی نبود....

می آیی مثل پریزادها می نشینی لب زلالترین چشمه...همانطور که در کودکیت خیال میکردی... و در رنگ آب آرزوهایت را میبینی....رویاهای کودکیت را.... شاهزاده رویاییت با اسب سپید می آید...صدایت میکند...اسبش شیهه میکشد... خیال میکنی هنوز کودکی...خیال میکنی می توانی هنوز در رویایت عاشق باشی...مثل کبوتر پرواز کنی و بر شانه شاهزاده رویایت بنشینی...قه قهکی می زنی و کودکانه می رقصی و میروی...